این خطای دید حسی-ادراکی معروف که با عنوان «مثلث کانیزسا» (Kanizsa's Triangle) شناخته میشود، برای اولین بار توسط گایتانو کانیزسا۱ (۱۹۹۳-۱۹۱۳) روانشناس ایتالیایی مطرح شد، از دو نوع مختلف قطعات (تصاویر) تشکیل شده است. علی رغم اینکه این قطعات به هم متصل نیستند، اما نحوه چیدمان آنها، در ذهن، شکل سومی (مثلث سفید) را بوجود آورده که در واقع وجود خارجی ندارد. اما ذهن ما به روشنی آن را می بیند.
در عالم اطرافمان نیز بسیاری پدیدهها هستند که بواسطه قرار گرفتن در کنار پدیدههای دیگر، در ذهن ما تثبیت میشوند و مثلث کانیزسا نمونه بسیار ساده و در عین حال موثری از آن است. اینگونه پدیدهها در روانشناسی گشتالت۲ مفاهیمی شناخته شده هستند. به زبان ساده نظریه گشتالت بیانکننده این مطلب است که «کل، چیزی فراتر از مجموع اجزای آن است.» همانند اینکه گوش دادن به یک ارکستر سمفونی، چیزی فراتر از مجموع نتهای مختلفی است که توسط نوازندگان آن اجرا میشود. آهنگ دارای یک کیفیت منحصر به فرد ترکیبی است که با مجموع قسمتهای آن متفاوت است.

مثلث کانیزسا